
چین برای گسترش همکاری های اقتصادی و انرژی خود با کشورهای عربی در خاورمیانه از جمله ایران و عمان و سایر اعضای شورای همکاری خلیج فارس برای ایجاد نقشه راه همکاری و برنامه های بلند مدت دارد. چین به عنوان یک قدرت تجاری بین المللی به راه های بین المللی باز نیاز شدید دارد زیرا ۹۰ درصد تجارت این کشور از طریق آنها انجام می شود. مسیرهای اصلی تجاری چین با جهان تنگه های مالاکا، هرمز، باب المندب و جبل الطارق هستند. نیمی از نفت و یک چهارم از گاز طبیعی چین از تنگه هرمز عبور می کند که حجم آن به دلیل رشد مصرف داخلی طی دهه های آینده افزایش می یابد و مشخص است که ایران در تأمین امنیت خلیج فارس نقش اساسی و استراتژیک دارد. این موضوع توسط بعضی قدرتهای بزرگ پذیرفته شده است که منافع آنها با حضور استراتژیک آمریکا در منطقه خلیج فارس مطابقت ندارد. به خصوص که در نظر بگیریم که نیروی دریایی چین و روسیه در سال ۲۰۱۹ با ناوگان دریایی ایران مانور های دریایی بزرگ در نزدیک بندر چابهار و در آبهای دریای عمان برگزار کردند. آنها به نقش اساسی ایران در تأمین امنیت این منطقه تاکید دارند. موضع گیری جمهوری اسلامی ایران در ایجاد روابط تجاری و اقتصادی انحصاری و گسترش همکاری های استراتژیک و اجرای پروژه های سرمایه گذاری مشترک در بخش انرژی با چین تضاد با منافع تعدادی از قدرتهای منطقه ای و خارج از منطقه دارد. یکی از این چالش ها ارتباط استراتژیکی بین چین و روسیه است که به طور مستقیم گسترش می یابد. مورد دیگر چالش های ضد ایالات متحده آمریکا و کشورهای عربی خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی هستند. از طرف دیگر باید توجه داشته باشیم که روابط اقتصادی بین چین و آمریکا باید به گونه ای تنظیم شوند که در دریای جنوبی چین، در اقیانوس آرام و در تنگه تایوان این دو قدرت بتوانند یک تعادل استراتژیک به وجود آورند تا ایالات متحده فرصتی برای نفوذ در چین از دست ندهد و قدرت های وابسته به چین را متعادل کند. در این زمینه روسیه از ادامه ریاست جمهوری ترامپ به منظور تشدید تنش بین چین و آمریکا در طول جنگ سرد تجاری و اقتصادی و فناوری حمایت می کند. این وضعیت مختلط برای روسیه مزایای بزرگی دارد و این ترمز رشد اقتصادی چین می باشد. چین ممکن است امتیازات لازم را در مورد پروژه اتحادیه اقتصادی اوراسیا و جاده جدید ابریشم به روسیه اعطا کند. ایران که خود را در شرایط سخت بین المللی و منطقه ای قرار گرفته به دلیل موقعیت جغرافیایی ناگزیر از توافق نامه های استراتژیک و رقابت قدرتهای بزرگ می باشد. بنابر این ایران سعی می کند روابط خود را با قدرتهای شرق و غرب متعادل نگه دارد در غیر این صورت این می تواند در مدت طولانی به منافع دولت و توسعه اقتصادی ایران ضرر جدی برساند. بنابراین امضای توافق نامه های استراتژیک بین ایران و چین یا ایران و روسیه از یک طرف در زمینه رقابت روسیه و چین و از طرف دیگر در زمینه مناقشه ایران و آمریکا صورت گرفته است و می تواند تا حدودی مداخلات سه قدرت جهانی و منطقه ای را در منطقه متعادل کند و تأثیر فشار های اقتصادی ایالات متحده آمریکا بر ایران را کاهش دهد. دولت فعلی ایالات متحده آمریکا در حال حاضر چشم انداز سیاسی واضحی برای ایران ندارد و دولت ترامپ بدون اتخاذ یک سیاست خاص در مورد سیاست داخلی و خارجی ایران فعالیت می کند. سیاست واشنگتن در حال حاضر فقط بر جلوگیری از برنامه های موشکی و هسته ای ایران و مجموعه ای از تحریم ها متمرکز شده است که در واقع به هیچ نتیجه مطلوب نرسیده است. شایان ذکر است که در واقع ابرقدرت های جهان از انگلستان گرفته تا روسیه و در حال حاضر ایالات متحده آمریکا و چین از نظر رقابت و همکاری الگوی سیاسی موفقی ندارند و تنش و رقابت بین آنها اجازه نداده كه باتفاق یا جداگانه سیاست خاصی را در حق ایران اتخاذ کند. سیاست کشورهای عربی در ساحل جنوبی خلیج فارس در مورد امنیت تنگه هرمز با سیاست منطقه ای ایالات متحده آمریکا ارتباط تنگاتنگی دارد. ایالات متحده در حال حاضر سعی می کند حضور خود را در منطقه هرمز تقویت کند تا اول از همه بتواند ترانزیت منابع انرژی منطقه را به بازارهای بین المللی نفت کنترل کند. ثانیا ایالات متحده آمریکا تلاش می کند چین را که رقیب خودش هست نظارت كند زیرا ایالات متحده یا هر كشور دیگری می تواند جهت نفتکش ها را كنترل كنند و مانع رشد و توسعه اقتصادی چین شود. از سوی دیگر پکن می خواهد کنترل آمریکا در منطقه در اسرع وقت تمام شود و شرایط مساعدی برای فعالیت های تجاری و اقتصادی پکن ایجاد شود. به همین منظور چین برای افزایش حضور خود در منطقه در ایران و عمان و عربستان سعودی و امارات و جبل الطارق سرمایه گذاری کرده است. درباره سیاست خارجی روسیه در مورد خلیج فارس باید گفت که از سال ۲۰۱۱ هنگامی که ایالات متحده به طور مستقیم در امور داخلی منطقه دخالت نمی کرد، مسکو تلاش می کرد جایگاه خود را در خاورمیانه و در کشورهای متحد عربی مانند سوریه و عربستان سعودی پیدا کند. از طرف دیگر کشورهای عربی منطقه مانند قطر و امارات متحده عربی که در سالهای اخیر از رقابت با روسیه امتناع کرده اند سعی می کنند تا با آن کشور بیشتر همکاری کنند. با توجه به اهمیت استراتژیک خلیج فارس در مورد سایر قدرتهای وارد کننده منابع انرژی از جمله روسیه و چین و حضور کشتی های جنگی آمریکا در کنار کشتی های خود تهدیدی برای امنیت منابع انرژی خلیج فارس می دانند. انگلستان و فرانسه هم سیاست ایالات متحده آمریکا را دنبال می کنند. آنها خریداران اصلی نفت و گاز کشور های عربی هستند. فرانسه دارای پایگاه نظامی در ابوظبی است. سابقه حضور استعماری انگلستان در خلیج فارس به اوایل قرن نوزده میلادی بر می گردد. امروز انگلستان هم مخالف استقرار سیستم جدیدی در خلیج فارس است و همکاری های امنیتی در منطقه با سیاست آن کشور مغایر است. در ماههای اخیر مذاکراتی مربوط به امضای توافقنامه جامع همکاری ۲۵ ساله همه جانبه بین تهران و پکن آغاز شده است. در صورت تصویب این سند به عنوان نقشه راه در نظر گرفته می شود که روند توسعه همکاری های دو جانبه بین ایران و چین در حوزه های مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی، انرژی، انرژی، فناوری و فرهنگی ارائه می دهد. بنابراین شکی نیست که چین به خوبی از موقعیت استراتژیک ایران در منطقه مطلع می باشد. تهران می تواند در زمینه های مختلف از جمله سیاست، ارتباطات، تجارت آزاد، همگرایی مالی و حوزه های دیگر و در پروژه “یک کمربند، یک جاده” چین با پکن همکاری کند. با توجه به اینکه امارات متحده عربی و عربستان سعودی به عنوان شرکای انرژی چین در خلیج فارس در اردوگاه آمریکا قرار دارند، این احتمال وجود دارد که تنش های اقتصادی و تجاری بین پکن و واشنگتن بیشتر شود و عربستان سعودی و امارات به سیاست های ایالات متحده دنبال می کنند و تحریم ها بر چین اعمال خواهند کرد یا همکاری های انرژی و هسته ای خود را با پکن گسترش می دهند تا تلاش های ایران در آن مناطق خنثی کنند. بدون شک چین و ایران منافع اقتصادی خود را دنبال می کنند و ایران با تثبیت روابط با سایر کشورها و به خصوص با اتحادیه اقتصادی اوراسیا سعی می کند همکاری خود را با کشور های بزرگ تقویت کند. در چارچوب این همه برای ارمنستان بسیار مهم است که با استفاده از فرصت ایجاد شده برای پیوستن به پروژه جدید “یک کمربند، یک جاده” یا پروژه جدید جاده ابریشم و به کشورهای عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا و همچنین به پروژه های مشترک خط لوله انرژی و جاده ترانزیتی که اروپا را وصل می کند مذاکرات دیپلماتیک مستقیم با پکن و تهران انجام دهد.