کانال تلگرامی “شلچوک تانوسا ” مطلب جالبی در مورد تالشی ها و اتفاقاتی که برای آنها در آذربایجان گذشت منتشر کرد.
قبل از ایجاد آذربایجان در سال 1918، کوهنوردان تالشی در خدمت ایران بودند و در قرن هجدهم برای مدت کوتاهی دارای کشوری بودند – خانات تالش، که در نهایت بخشی از امپراتوری روسیه شد.
پس از انقلاب، جنبش ملی تالش از بلشویک ها حمایت کرد و در سال 1919 جمهوری شوروی موگان در لنکران اعلام شد. بلشویکها به زودی جمهوری را منحل کردند و آن را در قالب مناطق جداگانه در اتحاد جماهیر شوروی آذربایجان قرار دادند و ایدههای استقلال یا خودمختاری را رد کردند.
داده های آماری به خوبی بیانگر سیاستی است که رهبری آذربایجان شوروی تازه ایجاد شده در رابطه با تالش ها در پیش گرفته است. طبق آمار رسمی سرشماری اتحاد جماهیر شوروی در سال 1937، در آن زمان 99145 تالشی در جمهوری شوروی آذربایجان زندگی می کردند و طبق سرشماری سال 1959 تعداد آنها در کل جمهوری فقط 100 نفر بود. نه، نمردند، اخراج نشدند. واقعیت این است که در سرشماری، تالشی ها به سادگی به عنوان آذربایجانی ثبت شدند. البته خانواده های تالشی می دانستند که چه کسانی هستند و از کجا آمده اند. اما فعلا سکوت کردند.
اولین گروه هایی که مستقیماً مطالبات سیاسی را مطرح کردند در سال 1988 – پس از شروع اعتراضات ارامنه در آرتساخ – در محیط تالش ظاهر شدند. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، فعالان تالشی حزب احیای ملی تالش را ایجاد کردند که به زودی به حزب مردم تالش تغییر نام داد.
«مردم ما لیاقت بیشتری دارند و ما برای رسیدن به این هدف عزیز تمام راه را طی خواهیم کرد! ما حق داریم در کشور خود زندگی کنیم، به زبان مادری خود صحبت کنیم و درس بخوانیم، با همسایگان خود دوست باشیم.»
شکست نیروهای مسلح آذربایجان (که بسیاری از تالشی ها در آن جنگیدند) در آرتساخ تضادهای ملی را تشدید کرد. پس از فرار ایلچی بی، در 21 ژوئن 1993، ارتش تالش ایجاد جمهوری خودمختار تالش-موگان (TMAR) و خود – قدرت آن را اعلام کرد.
حیدر علی اف که پس از کودتای سورت حسین اف رئیس جمهور شد، در ابتدا مواضع محتاطانه ای اتخاذ کرد. قدرت او هنوز قوی نبود، بنابراین علیه سیاستمداران تالشی سخنی به میان نیاورد، اما از به رسمیت شناختن خودمختاری خودداری کرد. و حتی رهبر تالش علیکرم همتوف علی اف را “فرزند شایسته وطن” نامید. کمی بعد مجلس تالش با پیشنهاد به رسمیت شناختن خودمختاری به دولت مرکزی روی آورد. مذاکرات شکست خورد و سپس حیدر علی اف نیروهای خارج شده از جبهه در آرتساخ را به مناطق تالش منتقل کرد. سران تالش بازداشت شدند. پروژه کوتاه مدت احیای کشور تالش به پایان رسید.
از آن زمان تاکنون جنبش ملی تالشی عمدتاً در تبعید فعالیت می کند. در آذربایجان، چند سیاستمدار تالشی مورد آزار و اذیت قرار می گیرند و سیاست همسان سازی ادامه دارد: نه آموزش به زبان تالشی وجود دارد، نه کتاب و مطبوعات تالشی. در جنگ 44 روزه تالشی ها اولین کسانی بودند که به قتلگاه فرستاده شدند. اکنون به نظر می رسد اوضاع منطقه تحت کنترل است، اما زبان تالشی در واقع در حال از بین رفتن است، بسیاری از تالشی ها ترجیح می دهند مهاجرت کنند.
اما اخیرا روابط جمهوری آذربایجان و ایران در عمیق ترین بحران قرار داشته است. ایران با توسعه احتمالی خود به وضوح سعی خواهد کرد با اقلیت تالشی مرتبط با ایرانیان کارت بازی کند. و در بولتن های خبری، نام موگانی که به نظر می رسد سرانجام 30 سال دیگر آرام شد، دوباره ظاهر می شود.
البته هیچ کس هرگز برنامه ای برای جذب ارامنه نداشت. همین 100 سال پیش، موسواتیست ها و اکنون فاشیسم علی اف، ارامنه را در سرزمینی که وطن مردمان خودمختار منطقه – ارمنی ها، لزگین ها، تالش ها، تات ها، و فارس ها- بوده و هست، به اعدام محکوم کردند.
فقط باید آن را بدانیم و به خاطر بسپاریم.